بله! اصلاً انگار نه انگار قبلاً یک پست دقیقا با همین عنوان و هدف در همین وبلاگ منتشر شده است. بیاید باز بشنویم 10 پایان برتر در موسیقی کلاسیک را این بار بی قید و بندتر و در عین حال پرخروش تر. بیایید به این فکر نکنیم که پست قبلی 10 تای اول بودند و اینها ده تای دوم. رتبهبندی در عالم هنر کاریست بیمعنی. هدف من این جا در واقع معرفی قطعات بوده است! بشنوید و حظ ببرید.
البته که من چیزی از تحلیل موسیقی نمیدانم، این نظرات همه بر اساس احساساتی است که موسیقی در من به عنوان یک شنونده از دستهی عام مردم بر می انگیزد، است. این یکی دیگر از معجزات موسیقی کلاسیک است، که میتواند عوام چون منی را بیآنکه ذرهای از خط موسیقی و قواعدش را بدانیم به هیجان درآورد.
از شما چه پنهان من پایان دوست دارم. هم در کتاب و داستان و هم در موسیقی. به نظرم آن لحظه ای که هنرمند آخرین کلمات را بر قله ی رفیع اثر هنری اش میچیند، با در ذهن داشتن هر آنچه زیر پا گذاشته است، بزرگترین لحظات زندگی خود را رقم میزند.(بدا به حال اصغر فرهادی که این لذت را از خود دریغ میکند، هربار!). و روراست اگر باشم، پایان هایی بمباستیک و تند و زیرکانه که آدم را در هوا رها میکنند را از هر چیز بیشتر دوست دارم. اگر بر تبل بکوبند و یا در هورنها بدمند که چه بهتر. اینگونه است که دلم طاقت نیاورد و باز این مطلب را ادامه میدهم.
نکتهای که فراموش کردهام تا به حال مطرح کنم این است که در هر دوی این لیستها تنها به قطعات ارکسترال یا مجلسی نگاه کردهایم.